آنچه در ادامه ميآيد، پاسخ به اين ده سئوال است که پايگاه اطلاعرساني KHAMENEI.IR آن را منتشر کرده است:
۱. اقتصاد مقاومتي چه هست و چه نيست؟ خصوصيّات مثبت آن و خصوصيّات منفي و سلبيِ آن چيست؟
۱.يک الگوي علمي متناسب با نيازهاي کشور ما است، امّا منحصر به کشور ما هم نيست
۲.درونزا و برونگرا است درونگرا نيست
۳.مردمبنياد
۴. دانشبنيان
۵.عدالتمحور
۶.هميشه بارور خواهد بود و به مردم کمک خواهد کرد
۲. اقتصاد مقاومتي درونزا به چه معناست؟
يعني از دل ظرفيّتهاي خود کشور ما و خود مردم ما ميجوشد؛ رشد اين نهال و اين درخت، متّکي است به امکانات کشور خودمان.
۳. آيا درونزايي اقتصاد مقاومتي همان درونگرايي اقتصاد است؟
نه، درونزا است، امّا برونگرا است؛ با اقتصادهاي جهاني تعامل دارد، با اقتصادهاي کشورهاي ديگر با قدرت مواجه ميشود. بنابراين درونزا است، امّا درونگرا نيست.
۴. آيا اقتصاد مقاومتي، اقتصادي دولتي است؟
اقتصادي که به عنوان اقتصاد مقاومتي مطرح ميشود، مردمبنياد است؛ يعني بر محور دولت نيست و اقتصاد دولتي نيست، اقتصاد مردمي است؛ با ارادهي مردم، سرمايهي مردم، حضور مردم تحقّق پيدا ميکند.
۵. عدالت در اقتصاد مقاومتي چگونه تعريف ميشود؟
عدالت در اين برنامه به معناي تقسيم فقر نيست، بلکه به معناي توليد ثروت و ثروت ملّي را افزايش دادن است.
۶. با توجه به برنامههاي اقتصاد مقاومتي، مشکلات کنوني اقتصاد کشور حل خواهد شد؟
در اينکه گفتيم اقتصاد مقاومتي بهترين راه حلّ مشکلات اقتصادي کشور است شکّي نيست، امّا معناي آن اين نيست که ناظر به مشکلات کنوني کشور است. اقتصاد مقاومتي يعني مقاومسازي و محکمسازي پايههاي اقتصاد کشور.
۷. آيا اقتصاد مقاومتي که شعار آن را ميدهيم، تحقّقپذير است، ممکن است، يا نه، خيالات خام است؟
نخير، کاملاً، عملاً، حتماً ممکن است. چون اين کشور، داراي ظرفيّتهاي فوقالعاده است.
۸. ظرفيت هاي کشور ما در راستاي تحقق اقتصاد مقاومتي چه مي باشد؟
۱. نيروي انساني ما
ده ميليون دانشآموختهي دانشگاهها
بيش از چهار ميليون دانشجو
ميليونها نيروي مجرّب و ماهر
۲. منابع طبيعي
مجموع نفت و گاز ما از همهي کشورهاي دنيا بيشتر است
معادن طلا و معادن فلزّات کمياب
سنگ آهن، سنگهاي قيمتي، انواع و اقسام فلزهاي لازم و اساسي
۳. موقعيّت جغرافيايي
با پانزده کشور همسايه هستيم و حمل و نقل ترانزيت داريم
در جنوب به درياي آزاد و در شمال به آبهاي محدود منتهي ميشود
۳۷۰ ميليون جمعيّت در همسايه ما زندگي ميکنند
۴. زيرساختهاي نرمافزاري و سختافزاري
سياستهاي اصل ۴۴، سند چشمانداز
زيرساختهاي گوناگون مثل جاده و سدّ و پل و کارخانه
۹. آيا با وجود تحريمهاي اقتصادي ميتوان از ظرفيتهاي کشور استفاده کرد؟
ما در بسياري از مسائل ديگر هم در عين تحريم توانستهايم به نقطههاي بسيار برجسته و بالا دست پيدا کنيم؛ مثل توليد علم، مثل صنعت و فناوري.
۱۰. اگر تحقق اقتصاد مقاومتي ممکن است، الزامات آن چيست، چه کارهايي بايد انجام بگيرد؟
۱. مسئولان بايد از توليد ملّي حمايت کنند
۲.صاحبان سرمايه و نيروي کار که توليدگر هستند، بايد به توليد ملّي اهمّيّت بدهند
۳. صاحبان سرمايه در کشور، فعّاليّت توليدي را ترجيح بدهند بر فعّاليّتهاي ديگر
۴.مردم در همهي سطوح، توليد ملّي را ترويج کنند
۱. اقتصاد مقاومتي چه هست و چه نيست؟ خصوصيّات مثبت آن و خصوصيّات منفي و سلبيِ آن چيست؟
يک الگوي علمي متناسب با نيازهاي کشور ما است ــ اين آن جنبهي مثبت ــ امّا منحصر به کشور ما هم نيست؛ يعني بسياري از کشورها، امروز با توجّه به اين تکانههاي اجتماعي و زيروروشدنهاي اقتصادياي که در اين بيست سي سال گذشته اتّفاق افتاده است، متناسب با شرايط خودشان به فکر يک چنين کاري افتادهاند. پس مطلب اوّل اينکه اين حرکتي که ما داريم انجام ميدهيم، دغدغهي ديگر کشورها هم هست؛ مخصوص ما نيست.
۲. اقتصاد مقاومتي درونزا به چه معناست؟
اين اقتصاد درونزا است. درونزا است يعني چه؟ يعني از دل ظرفيّتهاي خود کشور ما و خود مردم ما ميجوشد؛ رشد اين نهال و اين درخت، متّکي است به امکانات کشور خودمان؛ درونزا به اين معنا است.
۳. آيا درونزايي اقتصاد مقاومتي همان درونگرايي اقتصاد است؟
درونگرا نيست؛ يعني اين اقتصاد مقاومتي، به اين معنا نيست که ما اقتصاد خودمان را محصور ميکنيم و محدود ميکنيم در خود کشور؛ نه، درونزا است، امّا برونگرا است؛ با اقتصادهاي جهاني تعامل دارد، با اقتصادهاي کشورهاي ديگر با قدرت مواجه ميشود. بنابراين درونزا است، امّا درونگرا نيست. اينها را که عرض ميکنم، براي خاطر اين است که در همين زمينهها الان قلمها و زبانها و مغزهاي مغرض، مشغول کارند که [القا کنند] «بله، اينها ميخواهند اقتصاد کشور را محدود کنند و در داخل محصور کنند». انواع و اقسام تحليلها را براي اينکه ملّت را و مسئولان را از اين راه ـ که راه سعادت است ـ جدا بکنند دارند ميکنند. من عرض ميکنم تا براي افکار عموميمان روشن باشد.
۴. آيا اقتصاد مقاومتي، اقتصادي دولتي است؟
اين اقتصادي که به عنوان اقتصاد مقاومتي مطرح ميشود، مردمبنياد است؛ يعني بر محور دولت نيست و اقتصاد دولتي نيست، اقتصاد مردمي است؛ با ارادهي مردم، سرمايهي مردم، حضور مردم تحقّق پيدا ميکند. امّا «دولتي نيست» به اين معنا نيست که دولت در قبال آن مسئوليّتي ندارد؛ چرا، دولت مسئوليّت برنامهريزي، زمينهسازي، ظرفيّتسازي، هدايت و کمک دارد. کار اقتصادي و فعّاليّت اقتصادي دستِ مردم است، مال مردم است؛ امّا دولت ـ بهعنوان يک مسئول عمومي ـ نظارت ميکند، هدايت ميکند، کمک ميکند. آن جايي که کساني بخواهند سوءاستفاده کنند و دست به فساد اقتصادي بزنند، جلوي آنها را ميگيرد؛ آنجايي که کساني احتياج به کمک دارند، به آنها کمک ميکند. بنابراين آمادهسازي شرايط، وظيفهي دولت است؛ تسهيل ميکند.
چهارم، گفتيم اين اقتصاد، اقتصاد دانشبنيان است يعني از پيشرفتهاي علمي استفاده ميکند، به پيشرفتهاي علمي تکيه ميکند، اقتصاد را بر محور علم قرار ميدهد؛ امّا معناي آن اين نيست که اين اقتصاد منحصر به دانشمندان است و فقط دانشمندان ميتوانند نقش ايفا کنند در اقتصاد مقاومتي؛ نخير، تجربهها و مهارتها ـ تجربههاي صاحبان صنعت، تجربهها و مهارتهاي کارگراني که داراي تجربه و مهارتند ـ ميتواند اثر بگذارد و ميتواند در اين اقتصاد نقش ايفا کند. اينکه گفته ميشود دانشمحور، معناي آن اين نيست که عناصر با تجربهي صنعتگر يا کشاورز که در طول سالهاي متمادي کارهاي بزرگي را بر اساس تجربه انجام دادهاند، اينها نقش ايفا نکنند؛ نخير، نقش بسيار مهمّي هم به عهدهي اينها است.
۵. عدالت در اقتصاد مقاومتي چگونه تعريف ميشود؟
اين اقتصاد، عدالتمحور است؛ يعني تنها به شاخصهاي اقتصاد سرمايهداري ـ [مثل] رشد ملّي، توليد ناخالص ملّي ــ اکتفا نميکند؛ بحث اينها نيست که بگوييم رشد ملّي اينقدر زياد شد، يا توليد ناخالص ملّي اينقدر زياد شد؛ که در شاخصهاي جهاني و در اقتصاد سرمايهداري مشاهده ميکنيد. در حالي که توليد ناخالص ملّي يک کشوري خيلي هم بالا ميرود، امّا کساني هم در آن کشور از گرسنگي ميميرند! اين را ما قبول نداريم. بنابراين شاخص عدالت ـ عدالت اقتصادي و عدالت اجتماعي در جامعه ـ يکي از شاخصهاي مهم در اقتصاد مقاومتي است، امّا معناي آن اين نيست که به شاخصهاي علمي موجود دنيا هم بي اعتنايي بشود؛ نخير، به آن شاخصها هم توجّه ميشود، امّا بر محور «عدالت» هم کار ميشود. عدالت در اين بيان و در اين برنامه به معناي تقسيم فقر نيست، بلکه به معناي توليد ثروت و ثروت ملّي را افزايش دادن است.
۶. با توجه به برنامههاي اقتصاد مقاومتي، مشکلات کنوني اقتصاد کشور حل خواهد شد؟
در اينکه گفتيم اقتصاد مقاومتي بهترين راه حلّ مشکلات اقتصادي کشور است شکّي نيست، امّا معناي آن اين نيست که ناظر به مشکلات کنوني کشور است ـ که يک مقداري از آن مربوط به تحريم است، يک مقداري از آن مثلاً مربوط به غلط بودن فلان برنامه است ـ نه، اين مال هميشه است. اقتصاد مقاومتي يعني مقاومسازي، محکمسازي پايههاي اقتصاد؛ اين چنين اقتصادي چه در شرايط تحريم، چه در شرايط غير تحريم، بارور خواهد بود و به مردم کمک ميکند. اين سؤال اوّل.
۷. آيا اقتصاد مقاومتي که شعار آن را ميدهيم، تحقّقپذير است، ممکن است، يا نه، خيالات خام است؟
پاسخ اين است که نخير، کاملاً، عملاً، حتماً ممکن است؛ چرا؟ بهخاطر ظرفيّتها؛ چون اين کشور، داراي ظرفيّتهاي فوقالعاده است. من حالا چند قلم از ظرفيّتهاي کشور را عرض ميکنم. اينها چيزهايي است که آمارهاي عجيبوغريب لازم ندارد، جلوي چشم همه است، همه ميبينند.
۸. ظرفيت هاي کشور ما در راستاي تحقق اقتصاد مقاومتي چه مي باشد؟
يکي از ظرفيّتهاي مهمّ ما، ظرفيّت نيروي انساني ما است. نيروي انساني در کشور ما، يکي از بزرگترين ظرفيّتهاي کشور ما است؛ اين يک فرصت بزرگ است. عرض کرديم، جمعيّت جوان کشور ــ از پانزده سال تا سي سال ــ يک حجم عظيم از ملّت ما را تشکيل ميدهند؛ اين خودش يک ظرفيّت است. تعداد ده ميليون دانشآموختهي دانشگاهها را داريم؛ ده ميليون از جوانهاي ما در طول اين سالها از دانشگاهها فارغالتّحصيل شدند. همين حالا بيش از چهار ميليون دانشجو داريم که اينها در طول چند سال آينده فارغالتّحصيل ميشوند؛ جوانان عزيز بدانند، اين چهار ميليوني که ميگويم، ۲۵ برابر تعداد دانشجو در پايان رژيم طاغوت است؛ جمعيّت کشور نسبت به آن موقع شده دو برابر، امّا تعداد دانشجو نسبت به آن موقع شده ۲۵ برابر؛ امروز ما اين تعداد دانشجو و فارغالتّحصيل داريم. علاوهي بر اينها، ميليونها نيروي مجرّب و ماهر داريم. ببينيد، همينهايي که در دوران جنگ به داد نيروهاي مسلّح ما رسيدند. در دوران جنگ تحميلي، يکي از مشکلات ما، از کار افتادن دستگاههاي ما، بمباران شدن مراکز گوناگون ما، تهيدست ماندن نيروهاي ما از وسايل لازم ـ مثل وسايل حمل و نقل و اين چيزها ـ بود. يک عدّه افراد صنعتگر، ماهر، مجرّب، راه افتادند از تهران و شهرستانها ـ که بنده در اوايل جنگ خودم شاهد بودم، اينها را ميديدم؛ اخيراً هم بحمدالله توفيق پيدا کرديم، يک جماعتي از اينها آمدند؛ آن روز جوان بودند، حالا سنّي از آنها گذشته، امّا همان انگيزه و همان شور در آنها هست ـ رفتند داخل ميدانهاي جنگ، در صفوف مقدّم، بعضيهايشان هم شهيد شدند؛ تعميرات کردند، ساختوساز کردند، ساختوسازهاي صنعتي؛ اين پلهاي عجيبوغريبي که در جنگ به درد نيروهاي مسلّح ما خورد، امکانات فراوان، خودرو، جادّه، امثال اينها، بهوسيلهي همين نيروهاي مجرّب و ماهر بهوجود آمد؛ امروز هم هستند، امروز هم در کشور ما اليماشاءالله؛ تحصيلکرده نيستند، امّا تجربه و مهارتي دارند که گاهي از تحصيلکردهها هم بسيار بيشتر و بهتر و مفيدتر است؛ اين هم يکي از امکانات نيروهاي ما است؛ هم در کشاورزي اين را داريم، هم در صنعت داريم.
يکي از ظرفيّتهاي مهمّ کشور ما منابع طبيعي است. من سال گذشته در همينجا راجع به نفت و گاز گفتم که مجموع نفت و گاز ما در دنيا درجهي يک است؛ يعني هيچ کشوري در دنيا بهقدر ايران، بر روي هم نفت و گاز ندارد. مجموع نفت و گاز ما از همهي کشورهاي دنيا ــ شرق و غرب عالم ــ بيشتر است. امسال که من دارم با شما حرف ميزنم، کشفيّاتي درمورد گاز شده است که نشان ميدهد که از آن مقداري که سال گذشته در آمارهاي ما بود، از آن مقدار هم منابع گازي ما و ذخيرههاي گازي ما افزايش پيدا کرده است؛ اين وضع نفت و گاز ما است. بيشترين ذخيرهي منابع انرژي ــ که همهي دنيا روشني خود، گرماي خود، صنعت خود، رونق خود را از انرژي دارد، از نفت و گاز دارد ــ در کشور ما است. علاوهي بر اين، معادن طلا و معادن فلزّات کمياب در سرتاسر اين کشور پراکنده است و وجود دارد. سنگ آهن، سنگهاي قيمتي، انواع و اقسام فلزهاي لازم و اساسي ــ که مادر صنايع محسوب ميشوند ــ در کشور وجود دارد؛ اين هم يک ظرفيّت بزرگي است.
ظرفيّت ديگر موقعيّت جغرافيايي ما است؛ ما با پانزده کشور همسايه هستيم که اينها رفتوآمد دارند. حمل و نقل ترانزيت يکي از فرصتهاي بزرگ کشورها است؛ اين براي کشور ما هست و در جنوب به درياي آزاد و در شمال به آبهاي محدود منتهي ميشود. در اين همسايههاي ما، در حدود ۳۷۰ ميليون جمعيّت زندگي ميکنند که اين مقدار ارتباطات و همسايهها، براي رونق اقتصادي يک کشور يک فرصت بسيار بزرگي است. اين علاوه بر بازار داخلي خود ما است؛ يک بازار ۷۵ ميليوني که براي هر اقتصادي، يک چنين بازاري بازار مهمّي است.
يک ظرفيّت ديگري که در کشور وجود دارد، زيرساختهاي نرمافزاري و سختافزاري است؛ نرمافزاري مثل اين سياستهاي اصل ۴۴، سند چشمانداز و اين کارهايي که در اين چند سال انجام گرفته و همچنين زيرساختهاي گوناگون مثل جاده و سدّ و پل و کارخانه و امثال اينها؛ اينها زمينههاي بسيار خوبي براي پيشرفت اقتصاد کشور است، اينها ظرفيّتهاي يک کشور است.
۹. آيا با وجود تحريمهاي اقتصادي ميتوان از ظرفيتهاي کشور استفاده کرد؟
خب، ممکن است کسي بگويد اگر تحريم نبود از اين ظرفيّتها ميتوانستيد خوب استفاده کنيد، امّا [چون] تحريم هست نميتوانيد از اين ظرفيّتها استفاده کنيد؛ اين خطا است؛ اين حرف، درست نيست. ما در بسياري از مسائل ديگر هم در عين تحريم توانستهايم به نقطههاي بسيار برجسته و بالا دست پيدا کنيم؛ يک مثال آن، توليد علم است؛ يک مثال آن، صنعت و فناوري است؛ در اينها ما تحريم بوديم، الان هم تحريم هستيم. در مورد دانشهاي پيشرفته و روز، الان هم درهاي مراکز علمي مهم بِروز دنيا به روي دانشمند ايراني و دانشجوي ايراني بسته است، امّا درعينحال، ما در نانو پيشرفت کرديم، در هستهاي پيشرفت کرديم، در سلّولهاي بنيادي پيشرفت کرديم، در صنايع دفاعي پيشرفت کرديم، در صنايع پهپاد و موشک، به کوري چشم دشمن، پيشرفت کرديم؛ چرا در اقتصاد نتوانيم پيشرفت کنيم!؟ ما که در اين سر صحنهها و عرصههاي گوناگون اين همه موّفقيّت به دست آورديم، در اقتصاد هم اگر عزممان را جزم کنيم و دست به دست هم بدهيم، ميتوانيم اقتصاد را شکوفا کنيم. چشممان به دست دشمن نباشد که کِي اين تحريم را برميدارد، کِي فلان نقطه را موافقت ميکند؛ به درک! نگاه کنيم ببينيم خودمان چهکار ميتوانيم بکنيم.
۱۰. اگر تحقّق اقتصاد مقاومتي ممکن است، الزامات آن چيست، چه کارهايي بايد انجام بگيرد؟
اوّلاً مسئولان بايد از توليد ملّي حمايت کنند. توليد ملّي، اساس و حلقهي اساسي پيشرفت اقتصاد است. مسئولان بايد از توليد ملّي حمايت کنند. چهجوري؟ يک جا که قانون لازم دارد، حمايت قانوني کنند؛ يک جا که حمايت قضائي لازم است، انجام بگيرد؛ يک جا که حمايت اجرايي لازم است، بايد تشويق کنند و کارهايي بکنند؛ بايد اين کارها انجام بگيرد. توليد ملّي بايد رونق پيدا کند.
دوّم، صاحبان سرمايه و نيروي کار که توليدگر هستند، آنها هم بايستي به توليد ملّي اهمّيّت بدهند؛ به چه معنا؟ به اين معنا که بهرهوري را افزايش بدهند. بهرهوري، يعني از امکاناتي که وجود دارد حدّاکثر استفادهي بهينه بشود؛ کارگر که کار ميکند، کار را با دقّت انجام بدهد؛ رحم الله امرء عمل عملاً فأتقنه، اين معناي بهرهوري است؛ از قول پيغمبر نقل شده است: رحمت خدا بر آن کسي است که کاري را که انجام ميدهد، محکم انجام بدهد، متقن انجام بدهد. آن کسي که سرمايهگذاري ميکند، سعي کند حدّاکثر استفاده از آن سرمايه انجام بگيرد؛ يعني هزينههاي توليد را کاهش بدهند؛ بعضي از بيتدبيريها، بيسياستيها موجب ميشود هزينهي توليد برود بالا، بهرهوري سرمايه و کار کم بشود.
سوّم، صاحبان سرمايه در کشور، فعّاليّت توليدي را ترجيح بدهند بر فعّاليّتهاي ديگر. ما ديديم کساني را که سرمايهاي داشتند ــ کم يا زياد ــ و ميتوانستند اين را در يک راههايي به کار بيندازند و درآمدهاي زيادي کسب کنند، نکردند؛ رفتند سراغ توليد؛ گفتند ميخواهيم توليد کشور تقويت بشود؛ اين حسنه است، اين صدقه است، اين جزو بهترين کارها است؛ کساني که داراي سرمايه هستند ــ چه سرمايههاي کم، چه سرمايههاي افزون ــ آن را بيشتر در خدمت توليد کشور بگذارند.
بعدي، مردم در همهي سطوح، توليد ملّي را ترويج کنند. يعني چه؟ يعني همين مطلبي که من دو سه سال قبل از اين، در همين جا با اصرار فراوان گفتم، يک عدّهاي هم از مردم خوشبختانه عمل کردند، امّا همه بايد عمل کنند و آن عبارت است از «مصرف توليدات داخلي». عزيزان من! شما وقتي که يک جنس داخلي را خريد ميکنيد بهجاي جنس توليد خارجي، هم به همين اندازه کار و اشتغال ايجاد کردهايد، هم کارگر ايراني را وادار کردهايد به اينکه ابتکار خودش را بياورد ميدان؛ جنس داخلي که مصرف شد، آن کنندهي کار، ابتکاراتي دارد، اين ابتکارات را روزبهروز افزايش خواهد داد؛ شما وقتي که جنس داخلي مصرف ميکنيد، ثروت ملّي را افزايش دادهايد. در گذشته، در دوران طاغوت، ترجيح مصرف خارجي بهعنوان يک سنّت بود؛ سراغ جنس که ميرفتند، [ميپرسيدند] داخلي است يا خارجي؟ اگر خارجي بود، بيشتر به آن رغبت داشتند؛ اين بايد برگردد و بهعکس بشود.